آیت الله العظمی ملک حسینی(ره)فقیه مجاهدی که جاودانه شد
آیت الله العظمی ملک حسینی(ره)فقیه مجاهدی که جاودانه شد

خبرنما: ۱۲آبان ماه اولین سالگرد عروج عالم مجاهد شجاع و شیفته مکتب امیرالمومنین(ع) آیت الله العظمی ملک حسینی(ره) است که با تأسی از استادش حضرت امام خمینی(ره) عمری را در مبارزه با رژیم طاغوت سپری کرد، به مردمداری شهره و مأمن و ملجاء درماندگان، ستمدیدگان و مستمندان بوده و به فرموده مقام معظم رهبری، مجاهدت در راه حق و اهتمام بر خدمت به مردم از خصوصیات بارزش بود.
آیت الله العظمی سید کرامت الله ملک حسینی(ره) در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی در روستای گوشه از توابع شهرستان بویراحمد در جوار حرم جدش، امامزاده قاسم (ع )، چشم به جهان گشود.
خانواده اش چندین قرن در اقلیم عشایر جنوب، پاسدار شرع نبوی و مروج دین و احکام الهی و مربی و در خدمت مردم نجیب و شریف منطقه و مأمن دادخواهان در مقابل ستم و مانع متجاوزین به حریم مظلومان بوده اند.
کودکی او مصادف بود با لشکر کشی رضا شاه پهلوی برای سرکوبی عشایر بویراحمد که منجر به شکست ارتش رضا شاهی به فرماندهی امیرلشکر شیبانی از عشایر بویراحمد در “تنگ تامرادی” شد.
در این زمان “سید کرامت الله” دو سالی را در روستای “چرکس دژکرد” می گذراند و پس از آن در روستای “تل خسروی یاسوج” که در آن زمان مقر حکومت نظامی کهگیلویه و بهبهان بود، سکنی می گزیند.
او تحصیلات خود را نزد پدر ارجمند خود که از علمای بزرگ و بنام منطقه بود، شروع کرد و پس از آن در روستای تلخسرو تحصیلات ابتدایی را ادامه داد.
سید کرامت الله، پس از پایان تحصیلات ابتدایی در سال۱۳۱۵ به شیراز عزیمت کرد و ضمن تحصیل دروس دبیرستانی، به فراگیری علوم دینی نیز پرداخت.
مقدمه علوم و ادبیات عرب را در خدمت پدربزرگوارش پی گرفت و سپس تحصیلات حوزوی خود را در سال ۱۳۲۰ در مدرسه منصوریه از محضر اساتید مسلمی چون حکیم احمد دارابی و آقامیرزا عبدالکریم یزدی ادامه داد.
تحصیلات “سید کرامت الله” در شیراز پنج سال طول کشید تا اینکه ایشان برای تکمیل تحصیلات دینی خویش راهی حوزه علمیه قم شد. حوزهای که در این زمان معروفترین حوزه علمیه جهان شیعه محسوب شده و علمای بسیاری در علوم متنوع در آن به تدریس میپرداختند.
وی از سال ۱۳۲۵ به قم عزیمت کرد و قریب به ۱۶سال را در محضراستوانه های فقاهت و اساتید مبارز از جمله مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، مرحوم آیت الله آقا سید محمد تقی خوانساری، مرحوم آیت الله حجت کوهکمری و مرحوم آیت الله سید داماد یزدی گذراند و حدود ۹ سال در حوزه تدریس امام خمینی(ره) در مسجد محمدیه و مسجد سلماسی، مشغول به تحصیل شد و تقریرات درس او را به رشته تحریر در آورد که بدین جهت موردعنایت و توجه خاص حضرت امام (ره ) قرار می گرفت.
آیت الله ملک حسینی (ره) در بخشی از خاطرات خود در این خصوص آورده است: “مهمترین و اولین شخص در شکلگیری شخصیت اخلاقی و روحی من، پدرم (روحَ الله روحه) بود که از عبادات و اذکار و اوراد و سرسختی در برابر عناصر طاغوت و صلابت اراده در راستگویی حتی اگر به ضرر او میانجامید و نیز احتیاط او نسبت به مشتبهات، آثار عمیقی در قلب من گذاشت که البته دیدار عدهای از اعلام شامخه قم و شیراز مکمل روحیه این جانب گردید. از همه بیشتر مرحوم امام خمینی در محافل درسی و غیر درسی در روحیه این جانب تأثیر بسیار نهادند، همچنین تحلیلهای علمی و دقت نظر ایشان در ورود و خروج مطالب، مهمترین عامل مؤثر در فکر اینجانب بود.”
آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی در سال ۱۳۴۰ به درجه اجتهاد نائل شد و در اواخر عمر با برکت آیت الله العظمی بروجردی به صلاحدید ایشان به شیراز عزیمت کرد و در مدرسه خان “امام قلی خان” به تدریس طلاب علوم دین پرداخت. مدرسهای که چهار قرن قبل مرحوم ملاصدرا در یکی از مَدرسهای آن برای دوستداران حکمت، به تدریس فلسفه و حکمت و عرفان میپرداخت.
او از سال ۴۱ پس از خروش و قیام امام خمینی (ره ) و به تأسی از استاد خود به صف انقلابیون پیوست.
وی که یکی از مضروبان حادثه حمله رژیم طاغوت به مدرسه فیضیه قم بود، به موجب بخش به دست آمده از اسنادساواک، ارگان امنیتی انتظامی سابق، به زعم آن ها از جمله خطرناکترین شاگردان امام واز افراطی ترین روحانیون تحت مراقبت بود.
این فقیه مجاهد در زمان حیات، خاطرات حادثه مدرسه فیضیه قم را اینگونه روایت کرده بود: “اواخر سال ۱۳۴۱ تظاهرات طلاب علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رژِیم پهلوی آغازشد و به همین دلیل شاه نیروهای ساواکی بسیاری را با لباس مبدل برای تهدید و ارعاب به قم فرستاده بود. روز دوم عید نوروز ۱۳۴۲، مصادف با شهادت امام جعفر صادق(ع) مرحوم آیت الله گلپایگانی اطلاعیه داده بودند که روضه در بعد از ظهر همان روز در مدرسه فیضیه برگزار شود. هنگامی که سخنرانی آقای آل طاها ازمنبریهای خوب قم، آغاز شد، یک نفر از جمعیت بدون اجازه صلوات فرستاد و ایشان سخنرانی را تمام کرد. سپس شیخ انصاری که از منبریهای معروف و زبده آن زمان در قم بود، شروع به سخنرانی کرد که ناگهان وسط سخنرانی یکی از ساواکیهای حاضر در مجلس که در نزدیکی منبر ایستاده بود، بدون کسب اجازه صلوات فرستاد. یکی از همان ساواکیهایی که در کنار منبر بود از منبر بالا رفت وگفت: “برای رضا خان و نظام صلوات بفرستید” اما کسی صلوات نفرستاد که در این هنگام ساواکیهایی که در قسمتهای مختلف جمعیت قرار گرفته و تعلیمات لازم را دیده بودند شروع به ضرب و شتم طلاب کردند.”
با تعدادی از مازندرانیها و اصفهانیها برای مقابله باآنها حرکت کردیم و در وسط حیاط مدرسه ایستادیم که یکی از همین ساواکیها به سمت ما حرکت و اهانتی کرد و با پنجه بوکس به گونه چپ صورتم با شدت کوبید. من هم که آن روزها جوان بودم، مشت محکمی به گردن و صورتش زدم که پس از آن شش تا هفت نفر ازساواکیها بر سرم ریختند و کتکم زدند. پس از حادثه به مدرسه حجتیه رفتم، خونریزی زخم صورتم تا صبح ادامه داشت اما برایم زشت بود که به بیمارستان بروم. صبح به منزل امام رفتم. سپس امام فرمودند: «شما هم زخمی شدید؟» گفتم:«بلاوقتی عمومی باشد گواراست».
ارتباط آن فقیه مبارز با حضرت امام(ره) پس از این حادثه هم ادامه داشت به طوری که ایشان در اینباره گفته است:”با رهبر نهضت اسلامی چه در ایران و چه در عراق ارتباط دایر بود، مخصوصاً در سال ۱۳۴۶ که بعد از زیارت بیتاللهالحرام و انجام مناسک به سوریه عزیمت کرده و سپس به عراق مشرف شدم و خدمت ایشان در حرم مطهر حرم اباالفضلالعباس (سلام الله علیه) رسیدم. چهاردهم محرم ۱۳۴۶ به نجف اشرف رفتم و هر روز خدمت امام می رسیدم و از دیدار ایشان مستفیض و برخوردار میگشتم. بعداً هم ارتباط به صورت مکاتبهای برقرار بود و عدهای از نامههای امام به این جانب از منزل و حجره تدریس در مدرسه علمیهخان به وسیله ساواک اخذ شد و بعضی از آنها هم موجود است”.
تعقیب مداوم و لحظه به لحظه در مسافرتها و بازدیدها به خصوص هنگام ورود به عرصه ایلات و عشایر، تعرض های مکرر به مدارس و بیت ایشان، متواری بودن ۷ماهه، احضار و بازداشت و بازجوئیهای سخت گیرانه، تعطیل کردن مدرسه علمیه و حوزه تدریس توسط رژیم، همگی نمونه ای از سوابق مبارزاتی آیت الله ملک حسینی است که او را به عنوان یکی از عناصر اصلی مبارزه علیه طاغوت در جنوب کشور مطرح کرد.
در چند ماهه آخر حیات رژیم، در تجمعی که به دعوت ایشان و با حضورگسترده مردم در مسجد حبیب شیراز صورت گرفت، در حین سخنرانی تند و انقلابی سخنران مراسم، با یورش وحشیانه عمال رژیم از زمین و هوا که منجر به شهادت و مجروح شدن چندین نفر شد، دستگیر و به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد که پس از بروز واکنش شدید و اعلان جنگ عشایر بویراحمد به رژیم و اعتراضات آنها از زندان آزاد گردید.
پس از آزادی برای تسریع در روند شکل گیری مبارزات مردم و عشایر غیور کهگیلویه و بویراحمد به یاسوج آمد و به هدایت و پیگیری تظاهرات پرداخت.
در آستانه پیروزی انقلاب، امام خمینی(ره) که از نقش مهم عشایر و تأثیر آیت الله ملکحسینی(ره) بر آنان آگاه بود در تماس تلفنی از “نوفل لوشاتو” به ایشان در زمینه هماهنگی بیشتر روحانیت و عشایر و جلوگیری از اغتشاش و نیز پشتیبانی از انقلاب توصیههایی بیان داشت.
همچنین حدود ۲۰ روز قبل از پیروزی انقلاب حضرت امام از فرانسه طی نامه ای وی را مامور حفظ امنیت منطقه و گرفتن بهانه از اشخاص ماجراجو کرد.
برای تحلیلگران تاریخ انقلاب این نکته حقیقتی انکارناپذیر است که حضور غیرتمندانه آیت الله ملک حسینی(ره) موجب اتصال عشایر جنوب به بدنه انقلاب و یکی از عوامل ناکامی رژیم ستم شاهی بود.
حدود شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضرت امام طی حکمی وی را موظف به تشکیل دادگاه و اجرای حکم شرع و ایجاد آرامش و امنیت به هرنحو که صلاح بداند و جلوگیری از اختلاف و تفرقه و ارشاد مردم و خنثی کردن توطئه های دشمنان اسلام کرد.
آیتالله العظمی ملکحسینی (ره) پس از پیروزی انقلاب با تمام قوا در راه تحقق آرمانهای امام خمینی(ره) تلاش کرد و تلاش در راه اتحاد نیروهای داخلی و از بین بردن آثار منفی دوران فلاکتبار و فساد انگیزپهلوی، از ابتداییترین اقدامات ایشان بود.
آن ابوالشهید پیش از این پیرامون فعالیتهای ایام پیروزی انقلاب گفته است: “مردم منطقه و عشایر وفاداریشان را نسبت به جمهوری اسلامی ابراز کردند. مردم به حفظ آرامش و امنیت و اخلاص و ایمان و اعتقاد خود را به اسلام و جمهوری اسلامی بارز و ظاهر ساختند. آنچه که فوقالعاده حائز اهمیت بود این بود که با قدرت و توان بسیار نگذاشتیم این منطقه مرکز تاخت و تاز و تضارب آراء احزاب، گروهکها و معاندین دین قرار گیرد و اگر هم اندکی از منحرفان از جمله کمونیستها از نواحی کشور در این سامان پیدا شدند با حسن تدبیر و اعمال قدرت، اخراج شدند و زمینه را برای تشکیل مخربین و عناصر بیوطن و فاقد اعتقاد صحیح، زیر و زبر ساختیم، الحق استان کهگیلویه و بویراحمد با اقتضای خاصی که داشت، سالمترین و وفادارترین منطقه کشور بوده است.”
آیت الله العظمی ملک حسینی، این بزرگ مرد تاریخ جنوب سحرگاه جمعه ۱۲آبان سال ۱۳۹۱و در آستانه عید ولایت مولایش امیر المومنین (ع) دار فانی را وداع گفت و در جوار جدش امام زاده شاه قاسم(ع) آرام گرفت.
رهبر معظم انقلاب سال گذشته در پیام تسلیتی که به مناسبت رحلت آن فقیه مبارز صادر فرمودند، آورده اند:”در طول دهها سال آشنایی و ارتباط با این عالم بزرگوار، همواره مجاهدت در راه حق و اهتمام بر خدمت به مردم و تلاش برای تعلیم و تربیت متعلمان و جویندگان، همراه با صدق و صفای کم نظیر را از خصوصیات بارز این روحانی بزرگوار شناختهام و اینگونه خصال نیکو و برجسته، در میزان الهی از برترین حسنات است.”
در پیام تسلیت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید هم آمده است: “آن مرحوم در إعلای کلمه اسلام و إحیای امر اهل بیت علیهم السلام و دفع و نفی مبدعین و امربه معروف و نهی ازمنکر و خدمات علمی و اجتماعی و تربیت فضلا و طلاب مساعی جمیله و مواضع مشکوره داشت. فقدان آن عالم ربانی ثلمهای جبران ناپذیر و ضایعهای بزرگ و عمومی است.”
آیت الله العظمى مکارم شیرازى هم در پیامی در خصوص شخصیت آن فقیه فقید آورده است: “این عالم خدوم و با شخصیت که از دوستان قدیمی ما بود درتمام دوران عمر گرانبهای خود برای دفاع از اسلام و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) تلاش وافر وجدیت فراوان داشت. عالمی آگاه و شجاع بود و از آغاز انقلاب اسلامی نیز با تمام توان در پیشرفت انقلاب در منطقه تأثیر فراوان داشت.”
آیت الله العظمی نوری همدانی هم در پیام تسلیت خود در رابطه با آن عالم ربانی گفته است: “آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی رضوان الله علیه عمر پربرکت خود را در راه تعلم و تعلیم علوم اهل بیت عصمت علیهم السلام و اداره حوزه علمیه و تربیت فضلا و طلاب محترم علوم دینی و ارشاد و نشر و تبلیغ معارف اسلامی و حضور بسیار متعهدانه و ثمر بخش در عرصه های انقلاب عزت بخش اسلامی و تقدیم فرزند برومند خویش در همین راه سپری کرد و به لقاء الله پیوست.”
………………………….
گزارش: شریف اسلامی