رایکا امیری فر
و اما برويم سراغ اين الهه ي خون آشام
دنیای پیچیده ای دارد
جاده ی مخصوص
وکسی که خسته ی این جاده نباشد
نمی داند
دلتنگی
با چه سرعتي به كشتنش مي دهد
دنیای تنبلی ست
جاده ی قدیم
چراغ های قرمزحسود
با اعدادی بدذات
که هربار
چیزی از آرامش من کم می کنند و
چیزی به انتظار تو اضافه
دنیای بزرگی دارد اتوبان
و آنقدرشلوغ است
که گم کرده ام
پایان محدودیت هایم کجاست
محدوداست خانه ات به همین سه مسیر
که با تمام اختلاف هایشان
به یک نتیجه رسیده اند
در را باز کن
زنی این بار
از راهی مخفی آمده است
که خستگی را
دكمه
دكمه از تنش در بیاوری
و فکر کنی
که «چای دغدغه ی عاشقانه ی خوبی ست»
ممنونم از لطف و مهرباني
منیره حسینی
+ نوشته شده در شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۱۷ ب.ظ توسط ابوذر محمدی نیا
|