دکتر قالیباف درباره حوادث کوی دانشگاه واقعیت ها را گفت:
در پاسخ به دروغگویان و تخریبگران:
دکتر قالیباف درباره حوادث کوی دانشگاه واقعیت ها را گفت:
نه بگذارید من سئوال کنم. من این خبر را برای اولین بار به شما میدهم. به شرطی که دقیق درج کنید. شما از خود اصلاحطلبها سئوال کنید. از وزیر علوم و وزیر کشور سئوال کنید که آیا قالیباف در شورای عالی امنیت ملی کشور از دانشجویان بیشتر دفاع کرد یا آنها بیشتر دفاع کردند؟
دو موضوع را جدا میکنیم که خلط مبحث نشود. به هر حال پلیس مسئول تامین نظم در کشور است. طبیعتا پلیس باید در برابر هر کسی که میخواهد قانونشکنی کند، بایستد. این عین دموکراسی و آزادی و منطق است. اگر میدیدیم میخواهند مزاحمتی درست کنند و شهر را به آشوب بکشند، حتما جلوشان میایستادم و محکم هم میایستادم. برایم هم فرقی منیکرد کسی که به خاطر آشوب جلویش میایستم به تعبیر آن و دوران، لباس شخصیها یا افراد دیگری هستند. در مقابل هر بیانضباطی ایستادم. این مبحث اول و موضوع دوم هم اینکه باید برای حل یک ناآرامی که ریشه در مسائل سیاسی دارد باید چه تدابیری را اتخاذ کرد؟
بله! من روشن میگویم. امیدوارم دوستان اصلاحطلب هم به یاد بیاورند و ابراز فراموشی نکنند. من تنها کسی بودم که در آن جلسه تلاش کردم و گفتم حتما مجوز تجمع در دانشگاه تهران را به تحکیم وحدت بدهیم.
من موافقت میکنم چون معتقدم هر گروه سیاسی و هر گروه دانشجویی سیاسی که در دانشگاه حق فعالیت دارد، باید وقتی به طور قانونی درخواست مجوز میکند، ما این مجوز را به آنها بدهیم. چرا مجوز ندهیم؟ این را قانون اساسی کشور میگوید.باید مجوز بدهید، به هر گروه قانونی؛ تحکیم، بسیج، انجمن دانشجویی و هر تشکل قانونی که برای تجمع در دانشگاه مجوز میخواهد. چه استدلال قانونی برای ندادن مجوز داریم؟ البته همین قانون احزاب هم میگوید آن گروه باید مسئولیت تجمع را بپذیرد. باید معلوم باشد تریبونش کجاست؟ سخنرانهایش چه کسانی هستند؟ مسئول تریبون چه کسی است؟
آنها مخالف بودند. میگفتند اگر تو به اینها مجوز بدهی، بعد معلوم نیست این دانشجوها چه کار میکنند. به همین دلیل به جد مخالف تجمعهای دانشجویی در آن روزها بودند. اما من پرسیدم بعد معلوم نیست یعنی چی؟ به هر حال کمیسیون احزاب برای تجمعها یک فرمت مشخص دارد. مسئول آن تشکل میآید این فرم را پر و پایش را امضا میکند، به من پلیس و رئیس دانشگاه تعهد میدهد و بعد هم در چارچوب قانونی تجمعش را برگزار میکند. پاسخ من به دوستان دولتی روشن بود: قانون را رعایت کنیم. تجمع بدون مجوز خلاف قانون است اما کسی حق ندارد از من قالیباف انتظار داشته باشد به یک تشکیلات قانونی با استدلال غیرقانونی مجوز تجمع ندهم.نه، هیچکس در تهران هیچوقت در برابر من به عنوان فرمانده پلیس شعاری نداد. همه به خاطر دارند که در بحرانیترین شرایط من در جمع دانشجوها حضور پیدا کردم و آنها را آرام کردم. فراموش نکردید که در کوی دانشگاه، مردم رئیس دانشگاه را نپذیرفتند اما سردار طلایی را به نمایندگی از طرف پلیس پذیرفتند. دانشجوها از طلایی استقبال کردند، اما از رئیس دانشگاه استقبال نکردند. مگر اینطور نبود؟ از بچههای کوی دانشگاه بپرسید. شما هم که خبرنگار بودید.
نه! من میخواهم این موضوع را بگویم. آن زمان ورود پلیس به دانشگاه مجوز میخواست، درست است؟ این مجوز را چه کسی به پلیس میداد؟ شورای عالی امنیت ملی کشور. من که عضو این شورا نبودم. دوستانی که الان این حرفها را میزنند، آن روز عضو شورای عالی امنیت ملی کشور بودند. چه کسی به آنها برای این دستور فشار آورد؟ من که بیرون از این شورا بودم. اکثریت آن شورا که این دوستان بودند و هر کس هم یک رای داشت. رئیس آن شورا هم که آقای روحانی بود. دوستان اصلاحطلب عضو شورای عالی امنیت کشور بودند؛ من که عضو نبودم. آنها مجوز ورود پلیس به دانشگاه را دادند.
من نمیگویم آنها تصمیم اشتباهی گرفتند یا نه! اما به هر حال تصمیم ورود پلیس به دانشگاه را همین دوستان اصلاحطلب گرفتند.
امروز نباید بیایند و بگویند قالیباف رفت و نیروهایش را توی دانشگاه ریخت. البته من این موضوع را مدیریت کردم و با دانشجوها برخورد تندی نکردم تا جایی که دانشجوها از من استقبال کردند. آنها اجازه دادند پلیس به دانشگاه برود و برخورد کند اما قالیباف بود که اجازه نداد با دانشجوی این مملکت برخورد شود.روحیه سرداری من که این روزها به عنوان یک پارامتر منفی از آن یاد میکنند، مانع شد تا بخواهیم به خودمان این اجازه را بدهیم که با فرزندان همین مردم سرداردها به معنایی که توی ذهن برخی از این آقایان هست که میگویند سرداری یعنی خشونت، نبودیم. سابقه برخی از همین آقایان را بروید نگاه کنید.ببینید برخی از همین آقایان که این حرفها را علیه ما میزنند، قبلا خودشان کجا بودند و چه کار میکردند؟ من با وجود اینکه مجوزهای لازم را داشتم اما ضرورت ندیدم به این نوع رفتارها! دانشجو با من کنار آمد و هیچ اتفاقی نیفتاد.